سفارش تبلیغ
صبا ویژن
kordi


یکی از مهمترین جاذبه های کردستان ویژگی های فهنگی آن است . این ویژگی ها
عبارتند از : زبان ، لباس ، موسیقی ، رقص ، جشن ها و مراسم خاص و صنایع
دستی .
زبان مردم استان کردستان کردی است . زبان کردی همانند بان فارسی
یکی از زبان های گروه هند و اروپایی است که دارای قوانین خاص زبان از لحاظ
دستوری و نوشتاری است . به علت وسعت زیاد مناطق کردنشین این زبان دارای
لهجه های اصلی و زیر لهجه هائی می باشد که این تنوع لهجه از لحاظ حجم کلمات
این زبان را غنی و وزن و لفظ آهنگین کلمات عرصه شعر و ادبیات و موسیقی
کردی را متاثر و ثروتمند ساخته است .

لباس کردی 

لباس کردی یکی از زیباترین و متنوع ترین و پوشیده ترین پوشش هایی است که به
نوشته سیاحان در سفرنامه هایشان در سطح فرهنگ مردم دنیا کم نظیر است . به
طوری که این لباس در چندین جشنواره مختلف بین المللی مقام اول را از لحاظ
پوشش و زیبائی و تنوع کسب نموده است . لباس کردی همانند زبان کردی دارای
تنوع خاص در مناطق مختلف است .

      

 

موسیقی 

استان کردستان یکی از غنی ترین استان های کشور از لحاظ موسیقی است . گروه
های مختلف موسیقی در استان ، وجود اساتید موسیقی کردی در تهران و شهرهای
بزرگ کشور و همچنین ساخت سازهای موسیقی در این استان ، کردستان را به مهد
موسیقی کشور تبدیل نموده است . که به جرات می توان در صورت برنامه ریزی
صحیح در زمینه احداث مجتمع های فرهنگی ، سالن های اجرای موسیقی در آینده
ندیک شاهد ورود گردشگران علاقه مند به موسیقی و برپائی کنسرت های موسیقی
ملل مختلف در کردستان باشیم .

رقص کردی 

رقص کردی با زیبایی خاص آئینه ای تمام نما از زندگی گذشته این مردم است
که به صورت زنده در زمان حال در وجود آنان در حرکت و جریان است . اگر به
ریشه یابی و علل به وجود آمدن این هنر توجه نماییم باید اذعان نمود که این
هنر ریشه در زندگی و کار روزانه مانند کشاورزی ، اعتقادات دینی ، مراسم و
جشن های بزرگ ، بازی های محلی ، جنگ و دفاع و حالات روحی و درونی افراد
دارد که به صورت امروزی در آمده است . رقص کردی در تمام نقاط کردستان به
خصوص در سنندج و مریوان از غنای زیادی برخوردار است و با وجود سازهای
الکترونیکی امروزی ، کم و بیش از سازهای سنتی نیز برای همراهی استفاده می
گردد .



نوشته شده توسط محمد کلبی آبادی 89/6/3:: 2:21 عصر     |     () نظر


استان کردستان با مساحتی حدود 28203 کیلومتر مربع در غرب ایران قرار دارد و
از شمال به استان های آذربایجان غربی و بخشی از زنجان ، از مشرق به استان
همدان و بخش دیگری از زنجان ، از جنوب به استان کرمانشاه و از مغرب به کشور
عراق (استان کردنشین سلیمانیه) محدود می گردد .
استان کردستان بر اساس آخرین تقسیمات کشوری در سال 1382 دارای 9 شهرستان ، 23 شهر ، 23 بخش ، 79 دهستان و 1767 آبادی می باشد .
شهرستان های استان عبارتند از :
بانه ، بیجار ، دیواندره ، سروآباد ، سقز ، سنندج ، قروه ، کامیاران و مریوان .

از لحاظ اقلیمی و
طبیعی استان کردستان منطقه ای کوهستانی می باشد که دشت های مرتفع و دره
های پهن نیز در پهنه منطقه گسترده شده اند . اختلاف ارتفاع بین بلندترین و
پست ترین نقاط استان به حدود 2400 متر می رسد . کوه شاهو با ارتفاع 3300
متر بلندترین و منطقه آلوت در بانه با ارتفاع حدود 900 متر کم ارتفاع ترین
نقطه استان می باشد . که این اختلاف ارتفاع خود باعث به وجود آمدن اقلیم
های متفاوت می گردد و این موضوع از لحاظ ارتباط با بحث توریسم بسیار حائز
اهمت است . بیشترین میزان بارندگی مربوط به شهرهای مریوان و بانه حدود 800
میلی متر در سال و کم ترین میزان بارندگی در ناحیه شرق حدود 400 میلی متر و
در قسمت مرکزی استان یعنی سنندج نزدیک به 500 میلی متر در سال است .
از
انجا که تنوع اقلیمی و وجود عوارض طبیعی و توپوگرافی در مقایسه با
یکنواختی ، پتانسیل مهم توریستی به شمار می رود از این لحاظ استان کردستان
دارای جاذبه های متنوع و ارزشمندی است . بر اساس استانداردهای جهانی دمای
مطلوب و مناسب برای جهانگردان در سطح جهانی بین 20 تا 25 درجه سانتی گراد
می باشد . با توجه به میانگین دمای روزانه استان ، از اواسط اردیبهشت تا
اواسط مهر ماه بهترین ایام برای جذب جهانگردان تفریحی تابستانه می باشد و
مانگین دمای ماه های این دوره از 22 تا 28 درجه سانتی گراد متغیر است .
همچنین دو ماهه اول سال نیز یعنی فروردین و اردیبهشت به علت بارندگی های
زیاد و در نتیجه سرسبزی منطقه بهترین زمان برای برگزاری تورهای طبیعی و
دیدار مسافران از طبیعت کردستان است . در فصل زمستان با توجه به سردی هوا و
طول دوره یخبندان و با در نظر گرفتن شرایط خاص جغرافیایی و ارتفاع زیاد
شهر های استان و وجود اتفاعات بلند ، بارش های جوی زمستانه اغلب به صورت
برف است که در این رابطه تعداد روزهای یخبندان در این ناحیه حائز اهمیت می
باشد و بر اساس بررسی های انجام شده تعداد روزهای یخبندان در بیجار 160 روز
در سال در منطقه سنندج و کامیاران 110 روز در سال ، در منطقه سقز و
دیواندره 113 روز در سال و در منطقه مریوان و بانه به 85 وز در سال می رسد و
از این حیث زمینه های بسیار مناسبی را برای ورزش های زمستانه به ویژه ورزش
نشاط بخش و هیجان انگیز اسکی روی برف به وجود می آورد .
استان کردستان
به علت دارا بودن شرایط مساعد اقلیمی و زیست محیطی ، از دوران پیش از تاریخ
، به عنوان یکی از استقرارگاه های بشری مورد توجه بوده و نتایج حاصل از
کاوش های علمی باستان شناسی در مکان های باستانی حاکی از این مطلب است . در
کدستان حدود یک هزار و دویست و سی و چهار اثر باستان شناسایی شده که شامل
تپه ، خانه ، مسجد ، مجموعه ، پل و حمام می باشد و حدود پانصد اثر از آنها
در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است .


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد کلبی آبادی 89/6/3:: 2:18 عصر     |     () نظر
font-size:8pt; font-family:Tahoma; float:right">
< type="text/java" src="http://www.parsquran.com/data/verse.php?lang=far"></></div>
<!-- End of ParsQuran Code -->

نوشته شده توسط محمد کلبی آبادی 89/5/27:: 2:31 عصر     |     () نظر
آداب و رسوم مردم کردستان

جشن‌ها و اعیاد

جشن‌ها
وآیین‌هایی‌ که‌ در میان‌ کردان‌ مرسوم‌ است‌، در برگیرندة‌
جشن‌های‌مذهبی‌،قومی‌ و باستانی‌ است‌ که‌ ریشه‌ در باورهای‌ کهن‌ مردم‌
دارد و اغلب‌ تاریخی‌ وپاره‌ای‌ اسطوره‌ای‌ است‌.

جشن‌ نوروز

یکی‌ از مراسم‌ سنتی‌ و باستانی‌ کردستان‌، جشن‌ نوروز است‌. در این‌ مراسم‌ جشن‌ها و نمایش‌ها جایگاه‌ ویژه‌ای‌ دارد.
میرنوروزی‌ و مراسم‌ کوسه‌ گردی‌
میرنوروزی‌
و مراسم‌ کوسه‌ گردی‌ از جمله‌ بازی‌ها و نمایش‌هایی‌ بود که‌ تا دو دهه‌
پیش‌ به‌ عنوان‌ مقدمه‌ نوروز در اسان‌ کردستان‌ برگزار می‌شد مراسم‌
کوسه‌ گردی‌ توسط‌ دو نفر به‌ اجرا در می‌آمد. یکی‌ را کوسه‌ و دیگری‌ را
زن‌ کوسه‌ می‌نامیدند. کوسه‌ لباس‌ مضحک‌ و گشاد و کوتاهی‌ می‌پوشید و
ریش‌ و سبیل‌ انبوهی‌ از پشم‌ گوسفند می‌گذاشت‌ و با گذاشتن‌ کلاه‌ بلند و
شاخ‌ بر سر و آویزان‌ کردن‌ زنگوله‌ای‌ به‌ دور گردن‌ خود، به‌ همراه‌ زن‌
کوسه‌ که‌ او نیز لباسی‌ زنانه‌ می‌پوشید و به‌ نحو مضحکی‌ آرایش‌ می‌کرد،
در کوچه‌ها و معابر به‌ راه‌ می‌ا فتاد و موجب‌ خنده‌ و شادی‌ اهالی‌
می‌شد.
مراسم‌ میرمیرین‌ یا امیربهادری‌
یکی‌ دیگر از مراسم‌ که‌ از
دیرباز در میان‌ کردها رواج‌ اشت‌ و هر سال‌ به‌ مناسبت‌ فرا رسیدن‌ نوروز
با تشریفات‌ و شکوه‌ خاصی‌ برگزار می‌شد، «میرمیرین‌» یا «امیربهادری‌»
است‌. در گذشته‌ این‌ مراسم‌ سنتی‌ از جایگاه‌ ویژه‌ای‌ برخوردار بود. در
این‌ مراسم‌ ضمن‌ تفریح‌  و سرگرمی‌، انتقاد از برخی‌ حکام‌ زورگوی‌ محلی‌
رایج‌ بود و تمثیل‌های‌ فکاهی‌ از فرمانروای‌ مستبد به‌ صورت‌ کمدی‌ و
نشاط‌انگیز به‌ کار می‌رفت‌.
جشن‌های‌ مذهبی‌
جشن‌های‌ مذهبی‌
عبارتند از عید فطر و عید قربان‌ که‌ با نماز مخصوص‌ آن‌ روز و پوشیدن‌
لباس‌ نو و دید و بازدید همراه‌ است‌ و نیز جشن‌ مولودی‌ یا عید تولد
پیامبر (ص‌) که‌ سراسر سرور و شادی‌ است‌ برگزار می‌شود مراسم‌ توام‌ با
پخت‌ غذاهای‌ نذری‌ و آش‌ مخصوص‌ و تقسیم‌ آن‌ در میان‌ مردم‌ است‌ و
همراه‌ با آن‌ مراسم‌ ذکر دراویش‌ و نواختن‌ دف‌ و خواندن‌ اذکار مخصوص‌
شامل‌ مولودی‌ خوانی‌، حمد و ستایش‌ حضرت‌ محمد (ص‌) و نیایش‌ به‌ درگاه‌
خداوند نیز اجرا می‌شود. البته‌ مولودی‌ خوانی‌ در ماه‌های‌ دیگر سال‌،
به‌ جز ماه‌های‌ محرم‌ و صفر، نیز برگزار می‌شود.

مراسم‌ پیر شالیار
مراسم‌
وجشن‌های‌ سنتی‌ دیگری‌ نیز در میان‌ کردان‌ دیده‌ می‌شود که‌ ریشه‌ در
باورهای‌اساطیری‌ و ادیان‌ باستانی‌ ایشان‌ دارد. برگزاری‌ جشن‌ عروسی‌
پیر شالیار از آن‌جمله‌ است‌.
جشن‌ عروسی‌ پیر شالیار (شهریار) مراسمی‌
بسیار کهن‌ است‌. اگرچه‌ این‌ مراسم‌ در طول‌ زمان‌ با تغییرات‌ بسیار
مواجه‌ بوده‌، ولی‌ ریشه‌های‌ کهن‌ اساطیری‌ خود را به‌ خوبی‌ حفظ‌ کرده‌
است‌ در منابع‌ مکتوب‌ تاریخی‌ آمده‌ است‌: پیر روحانی‌ از مغان‌ زرتشت‌
به‌ نام‌ پیر شالیار نزد مردم‌ اورامان‌ بسیار محترم‌ است‌ و کتابش‌ را
به‌ بیگانگان‌ نشان‌ نمی‌دهند و کلماتش‌ به‌ جای‌ ضرب‌المثل‌ به‌ کار
می‌رود. جشن‌ بزرگ‌ مردم‌ اورامان‌ در بهمن‌ماه‌ که‌ سال‌ روز ازدواج‌
اوست‌ برگزار می‌شود.
این‌ مراسم‌ هر سال‌ در بهمن‌ماه‌، در آغاز چله‌ کوچک‌، در سه‌ مرحله‌ و طی‌ سه‌ هفته‌ انجام‌ می‌شود.
در
اولین‌ هفته‌ بهمن‌ماه‌، گردوهایی‌ که‌ از باغ‌ پیر شالیار چیده‌ شده‌،
برای‌ اهالی‌ ارسال‌ می‌شود و به‌ این‌ ترتیب‌ اهالی‌ از شروع‌ مراسم‌ با
خبر می‌شوند.
در دومین‌ مرحله‌ مراسم‌، که‌ شب‌ چهارشنبه‌ بعد آغاز
می‌شود بچه‌های‌ روستا پیش‌ از طلوع‌ آفتاب‌ به‌ پشت‌ بام‌ می‌روند و با
خواندن‌ اشعار و گرفتن‌ هدایایی‌ از اهالی‌، خبر از برآمدن‌ خورشید و آغاز
مراسم‌ قربانی‌ می‌دهند. با طلوع‌ اولین‌ اشعه‌ آفتاب‌، نوبت‌ ذبح‌
گوسفندان‌ و گاوهای‌ قربانی‌ در بین‌ اهالی‌، شب‌ هنگام‌ همه‌ مردان‌ در
خانه‌ پیر جمع‌ شده‌، گروه‌ گروه‌ در جایگاه‌ مخصوص‌ طایفه‌ خود می‌نشینند
و برای‌ تبرک‌ رشته‌ تسبیح‌ چوبین‌ دانه‌ درشت‌ و تخت‌ گیوه‌ به‌ جای‌
مانده‌ از پیر را می‌بوسند. سپس‌ مراسم‌ نواختن‌ دف‌ و گفتن‌ ذکر آغاز
می‌شود.
در سومین‌ جمعه‌ بهمن‌ماه‌، مردان‌ نان‌هایی‌ را که‌ به‌ شکل‌
قرص‌های‌ طلایی‌ رنگ‌ از آرد گندم‌ و مغز بادام‌ کوبیده‌ تهیه‌ شده‌ و با
گیاهان‌ خشک‌ چون‌ ریحان‌ و سیاه‌دانه‌ تزیین‌ شده‌ است‌، بر سر مزار پیر
شالیار می‌برند و پس‌ از جمع‌ شدن‌ بر سر مزار پیر، نان‌ها را روی‌ هم‌
می‌ریزند و آنها را خرد کرده‌، با ماست‌ بین‌ حاضران‌ تقسیم‌ می‌کنند.
هر
سال‌ در دومین‌ هفته‌ اردیبهشت‌، اهالی‌ اورامان‌ و رستاهای‌ مجاور به‌
رسم‌ تبرک‌ و برای‌ شفای‌ بیماران‌ قطعه‌ای‌ از تخته‌ سنگ‌ کنار مزار پیر
شالیار را می‌کنند و با خود می‌برند و بر این‌ باورند که‌ کرامت‌ و پیر
شالیار باعث‌ تبرک‌ این‌ سنگ‌ شده‌ و هر سال‌ دوباره‌ سبز خواهد شد.
به‌
نظر می‌رسد این‌ مراسم‌ که‌ هم‌ زمان‌ با جشن‌ سده‌ بر پا می‌شود یادگار
روزگار پرستش‌ مهر در این‌ سامان‌ است‌. مراسمی‌ که‌ در آن‌ ایزد مهر
برکت‌ بخشنده‌ رادر چهلمین‌ روز زایشش‌، در آن‌ هنگام‌ که‌ زمین‌ آغاز به‌
دم‌ زدن‌ میکند و گوسفندان‌ بار بر زمین‌ می‌نهند، می‌ستاید و با ریختن‌
خون‌ قربانی‌ یاد ایزد حامی‌ دهقانان‌ و تولیدکنندگان‌ را که‌ با کشتن‌
گاو باعث‌ برکت‌ کشت‌ و دام‌ و روییدن‌ رستنی‌ و گیاهان‌ سودمند و خرمی‌ و
شادی‌ ما در زمین‌ می‌گردد، گرامی‌ می‌دارد و پیروان‌ او در مهرابه‌های‌
باستانی‌ بقایای‌ متبرک‌ را که‌ در شمعدان‌ سنگی‌ است‌ بر سکوهای‌ چوبی‌
پاس‌ می‌دارند و جانشین‌ او پیری‌
است‌ با کراماتی‌ شبیه‌ او.

نذری‌ها
یکی‌
دیگر از رسم‌های‌ رایج‌ در منطقه‌، توزیع‌ نذوراتی‌ است‌ که‌ زنان‌ برای‌
برآورده‌ شدن‌ حاجات‌ خود یا اعضای‌ خانواده‌ تهیه‌ می‌کنند. این‌ نذورات‌
شامل‌ نقل‌ و شیرینی‌ است‌ که‌ در مراسم‌ مولودی‌ خوانی‌ تقسیم‌ می‌شود.
گاهی‌ زنان‌ پارچه‌های‌ سبزرنگ‌ نذر می‌کنند و آنها را به‌ زیارتگاه‌های‌
اطراف‌ شهر یا روستا می‌برند و به‌ درختان‌ زیارتگاه‌ها می‌بندند تا حاجت‌
آنها برآورده‌ شود.
ادبیات شفاهی
کردستان‌ سرزمین‌ ترانه‌ها و
آهنگ‌هاست‌ و در هر منطقه‌ آن‌ صدها آهنگ‌، ترانه‌، بیت‌ و لالایی‌ وجود
دارد این‌ ترانه‌ها با رنگ‌های‌ شاد و گوناگون‌ نوازشگر اهل‌ دل‌ است‌.

ترانه‌های‌ مذهبی‌
سرچشمه‌
ترانه‌ به‌ مذاهب‌ اولیه‌ انسان‌ یعنی‌ به‌ دوره‌ میتراییسم‌ می‌رسد و
ترانه‌های‌ مذهبی‌ بر کار و کشاورزی‌ مقدم‌ است‌ از این‌رو دو مقام‌ مشهور
موسیقی‌ کردها یعنی‌ حیران‌ و لاووک‌ به‌ دوره‌های‌ پیش‌ از اسلام‌ نسبت‌
داده‌ می‌شود.

ترانه‌های‌ کار
این‌ ترانه‌ها
نیز از قدمت‌ دیرین‌ برخوردارند این‌ ترانه‌ها از آرزوهای‌ انسان‌ها،
زندگی‌ و آینده‌، شادی‌ها و رنج‌ها و بالاخره‌ امید، تلاش‌ و پویندگی‌
سخنی‌ می‌گوید. در فولکور کردی‌ ترانه‌های‌ عروسی‌، رقص‌، مشک‌زنی‌،
خرمن‌کوبی‌ و دوشیدن‌ گاو وجود دارد. اشعار این‌ ترانه‌ها و واژه‌های‌ آن‌
از زبان‌ ساده‌ترین‌ انسان‌ها گرفته‌ شده‌ و تصویری‌ طبیعی‌ از احساسات‌
دلدادگان‌ جوان‌ را بیان‌ می‌کند.

ترانه‌های‌ خانقاهی‌
از
بخش‌های‌ اساسی‌ آوازهای‌ کردی‌، ترانه‌های‌ خانقاهی‌ است‌. دراویش‌ کرد
آنگاه‌ که‌ از شقاوت‌ بی‌امان‌ روزگار و تبعیض‌های‌ ناروا به‌ ستوه‌
می‌آیند برای‌ رهایی‌ از نامردی‌ها و زرق‌ و برق‌ دنیای‌ مادی‌، سر بر
آستان‌ خانقاه‌ می‌سایند، موهای‌ بلند را رها می‌کنند و هماهنگ‌ با ذکر
«لاالله‌ الالله‌» و نوای‌ پرطنین‌ دف‌ و نی‌ و خواندن‌ اشعار عرفانی‌،
به‌ خلسه‌ فرو می‌روند، به‌ تزکیه‌ روح‌ خود می‌پردازند و از پیر و مرشد
خویش‌ طلب‌ یاری‌ می‌جویند.

مولودی‌ خوانی‌
مولودی‌خوانی‌
نیز از مراسم‌ عرفانی‌ و پرشکوه‌ کردها در روزها و شب‌های ربیع‌الاول‌
است‌. در این‌ شب‌ها در مساجد، خانقاه‌ها و منازل‌، میلاد حضرت‌ محمد (ص‌)
جشن‌ گرفته‌ می‌شود. دراویش‌ گورانی‌ آهنگ‌ مخصوص‌ مولودی‌ را با گروه‌
دف‌زن‌ سر می‌دهند.
نوای عزاداری
زنان‌ میان‌ سال‌ هنگام‌ عزاداری‌ آهنگی‌ به‌ نام‌ «لاونوره‌» را برای‌ بازماندگان‌ فرد رفته‌، سر می‌دهند.

لالایی‌
مادران‌
برای‌ خواباندن‌ کوکان‌ خود لالایی‌ می‌خوانند این‌ لالایی‌ها از
بی‌وفایی‌های‌ می‌گوید اما مفهوم‌ لغوی‌ ترانه‌ها سرشار از عشق‌ مادر به‌
کودک‌ و آرزوهایی‌ خوش‌ برای‌ فردای‌ اوست‌. مادر در حین‌ خواباندن‌ کودک‌
آموزش‌ روح‌ فرزند خود را مد نظر دارد و او را با ریتم‌ و وزن‌ که‌ اساس‌
زندگی‌ آینده‌ او بر آن‌ استوار است‌. آشنا می‌سازد در قالب‌ این‌
لالایی‌ها آینة‌ تمام‌ نمای‌ فرهنگ‌ قوم‌ کرد است‌.
لالایی‌ در لهجه‌
کردی‌ «لای‌، لای‌» یا «لاوه‌، لاوه‌» گفته‌ می‌شود. «لاو» به‌ معنی‌ طفل‌
است‌ و «لاوه‌» به‌ معنی‌ برو کنار از مصدر «لاوندن‌» در لالایی‌ پایگاه‌
و نظام‌ اجتماعی‌ مادر، و از طریق‌ آن‌ درد و رنجی‌ که‌ منتقل‌ می‌شود،
دارای‌ نقش‌ اساسی‌ است‌. در هر حال‌ لالایی‌ بر پایة‌ اعتقادات‌ محکم‌
مذهبی‌ بنا شده‌ و مادر برای‌ سلامت‌ فرزندش‌ از خداوند و گاه‌ از
امامزادة‌ ولایت‌ خود کمک‌ می‌گیرد. مادر این‌ احساسات‌ رادر قالب‌ شعر
ادا می‌کند:

الله‌ بوبکم‌ توخوا
باروله‌ کوسه‌ هجیج‌ نگادارت‌ بی‌
الله‌ لای‌ کورپه‌ لای‌ روله‌ لای‌
یعنی‌
برای‌ تو ای‌ فرزندم‌ تا کوسه‌ هجیج‌ نگهدارت‌ باشد. کوسه‌ هجیج‌
زیارتگاه‌ پیری‌ است‌ که‌ به‌ اعتقاد اهالی‌، برادر امام‌ رضا (ص‌) و
صاحب‌ کرامات‌ بسیار است‌.
در بعشی‌ از نقاط‌ کردنشین‌ لالایی‌هایی‌ با
مضمون‌های‌ خاص‌ برای‌ فرزندان‌ خوانده‌ می‌شود تا کودک‌ از درون‌ گهواره‌
برای‌ جدال‌ با زندگی‌ آمادگی‌ یابد. از آنجا که‌ انسان‌ روستایی‌ وابسته‌
به‌ زمین‌ است‌ و زمین‌ پشتوانة‌ عظیم‌ مادی‌ و معنوی‌ او محسوب‌ می‌شود
که‌ به‌ نیروی‌ کار انسانی‌ می‌توان‌ از آن‌ بهره‌ گرفت‌، این‌ نیروی‌ کار
در خانواده‌ در واژه‌ «کور» یا «پسر» خلاصه‌ می‌شود.
ترانه‌های‌ محلی‌ و اشعار مذهبی‌
بخش‌
مهمی‌ از فولکلور کردی‌ در ترانه‌های‌ بومی‌ و محلی‌ تجلی‌ می‌یابد که‌
مانند داستان‌های‌ غنایی‌، ریشه‌ در فرهنگ‌ اقوام‌ دارد. سابقة‌ تاریخی‌
ترانه‌های‌ حتی‌ به‌ نخستین‌ روزهای‌ زندگی‌ قبیله‌ای‌ و غارنشینی‌
می‌رسد. تصاویر این‌ اشعار از بافت‌ زندگی‌ اجتماعی‌ و تولیدی‌ در
چهارچوب‌ نظام‌ شبانی‌ و دام‌داری‌ الهام‌ می‌گیرد.
نمونه‌ای‌ از این‌ ترانه‌ها که‌ توسط‌ زنان‌ خوانده‌ و منتل‌ می‌شود، ترانه‌ای‌ است‌ که‌ در هنگام‌ مشک‌زنی‌ خوانده‌ می‌شود:
های‌ ماله‌ بابم‌ مه‌ شکه
مه‌ شکه‌ م‌ مه‌ شکه‌ م‌ مانگایه‌
دخه‌ ی‌ ژینی‌ ثه‌ و ره‌ عنایه
وه‌ ک‌ پاله‌ وانی‌ وایه‌
هه‌ ی‌ ماله‌ بابم‌ مه‌ شکه‌
نه‌ وه‌ نه‌ و رو به‌ هاره‌
مه‌ شکه‌ م‌ رونی‌ به‌ باره
چه‌ نده‌ جوانه‌ چه‌ نده‌ له‌ باره‌
یعنی‌:
خانه‌ پدری‌ام‌ مشک‌ است‌
مشک‌ من‌ مشک‌ ماده‌ گاو است‌
آن‌ را به‌ هم‌ می‌زند آن‌ دختر زیبا
به‌ مانند پهلوانی‌ می‌ماند
خانه‌ پدری‌ام‌ دارای‌ مشک‌ است‌
بنگر امروز بهار است‌
و بار مشک‌ من‌ روغن‌ است‌
وه‌ که‌ زیبا و با طراوت‌ است‌.
زنان‌
کرد وقت‌ بافتن‌ قالی‌ و گلیم‌ اشعاری‌ می‌خوانند که‌ به‌ آن‌
«به‌رته‌ونانه‌» می‌گویند. این‌ اشعار سرشار از مفهوم‌ احساسی‌ خواننده‌
است‌ که‌ از روزگار خود شکایت‌ دارد. این‌ اشعار را می‌توان‌ رنج‌نامه‌ای‌
دانست‌ که‌ عروس‌ها در خانة‌ شوهر سر می‌دهند.
از دیگر اشعار زایج‌ که‌
توسط‌ زنان‌ خوانده‌ می‌شود، ترانه‌ «لون‌ هواران‌» است‌. این‌ ترانه‌ نیز
حکایت‌ از رنج‌ و فراق‌ زنان‌ دارد و ضمن‌ توصیف‌ زیبایی‌های‌ منطقه‌، بر
ارزش‌ها و هنجارها تاکید می‌کند. این‌ ترانه‌ را زنان‌ وقت‌ دوشیدن‌ شیر،
یا در حالی‌ که‌ مشک‌ بر پشت‌ راه می‌روند و یا نخ‌ می‌ریسند، می‌خوانند.

ضرب‌المثل‌ها
زمانت‌ ره‌ مه‌ ت‌ بی‌ سه‌ رت‌ سلامه‌ ته‌
یعنی‌: زبانت‌ آرام‌ بگیرد، سرت‌ سلامت‌ است‌.
که‌ ته‌ که‌ و ته‌ زاریک‌ ده‌ که‌ ویته‌ شاریک‌
یعنی‌: وقتی‌ حرف‌ به‌ دهان‌ افتاد، در یک‌ شهر نیز رایج‌ می‌شود.
له‌ نالیشی‌ ده‌ وله‌ بز یاریج‌
یعنی‌: یکی‌ به‌ نعل‌ بزن‌ یکی‌ به‌ میخ‌
گوشتی‌ راین‌ خوم‌ ئه‌ خوه‌م‌ و منتی‌ قه‌ساب‌ ناکشیم‌
یعنی‌: گوشت‌ ران‌ خودم‌ را می‌خورم‌ ولی‌ منت‌ قصاب‌ را نمی‌کشم‌
گاو سن‌ له‌ چاوی‌ خوی‌ دانابینی‌ ده‌ رزی‌ له‌ چاوی‌ خه‌ لکائه‌ بینی‌
یعنی‌: گاوآهن‌ را در چشم‌ خود نمی‌بیند سوزن‌ را در دیگران‌ می‌بیند.
له‌ هه‌ر لاییکوبای‌ بیت‌ شه‌ن‌ ئه‌ کات‌
یعنی‌: از هر طرف‌ که‌ باد بوزد او خرمن‌ را باد می‌دهد.
وه‌ ک‌ کاسه‌ی‌ چاور هیچ‌ ناگریته‌ خوس‌
یعنی‌: کاسة‌ چرب‌ هیچ‌ چیز به‌ خودش‌ نمی‌گیرد.
خوا نجار نیه‌ تخت‌ تاشی‌
یعنی‌: خداوند نجار نیست‌ اما تخته‌ تراش‌ است‌.

پوشاک‌
پوشاک‌
مردان‌ و زنان‌ کرد شامل‌ تن‌پوش‌، سرپوش‌ و پای‌افزار است‌. ساخت‌ و
کاربرد هریک‌ از این‌ اجزا، بسته‌ به‌ فصل‌، نوع‌ کار و معیشت‌ و مراسم‌ و
جشن‌ها با یکدیگر تفاوت‌ دارد. هرچند پوشاک‌ نواحی‌ مختلف‌ کردستان‌ مانند
اورامان‌، سقز، بانه‌، گروس‌، سنندج‌، مریوان‌ و... متفاوت‌ است‌، اما از
نظر پوشش‌ کامل‌ بدن‌، همه‌ با هم‌ یکسان‌ هستند. پیش‌ از ورود پارچه‌،
کفش‌های‌ خارجی‌ و سایر محصولات‌ داخلی‌ به‌ استان‌ کردستان‌، بیشتر
پارچه‌ها و نیز پای‌افزار مورد نیاز توسط‌ بافندگان‌ و دوزندگان‌ محلی‌
بافته‌ و ساخته‌ می‌شد.
از نظر بافت‌ پارچه‌، منطقه‌ سقز و از نظر
ساخت‌ پای‌افزار «گیوه‌» یا «کلاش‌» و «کالی‌» اورامانات‌ و آبادی‌های‌
پیرامون‌ کوهستان‌ شاهو مانند هجیج‌، نودشه‌ و آبادی‌های‌ نوسود شهرستان‌
پاوه‌ چون‌ میریه‌، خانه‌دره‌، مژگان‌، مزوی‌ و وزلی‌ از عمده‌ترین‌
نواحی‌ بافت‌ و صدور پارچه‌ و پای‌افزار در استان‌ به‌ شمار می‌رفتند.
جولایی‌ و بافت‌ پارچه‌ و انواع‌ منسوجات‌ مانند بوزو، برمال‌، جاجم‌،
بره‌، پوشمین‌، موج‌، جوراب‌، دستکش‌، زنگال‌ و کلاء به‌ عنوان‌ حرفه‌ یا
کار جنبی‌ بخشی‌ از آبادی‌ نشینان‌ مناطق‌ مختلف‌ کردستان‌ محسوب‌ می‌شد.

پوشاک‌ مردان‌
لباس‌ مردان‌ کرد عبارت‌ است‌ از:
چوخه‌:
نیم‌تنه‌ای‌ پنبه‌ای‌ یا پشمی‌ است‌ که‌ در ناحیه‌ سقز، بانه‌ و مریوان‌
به‌ آن‌ «کوا» می‌گویند و درسنندج‌ آن‌ را «چوخه‌» می‌نامند.
پانتول‌: شلواری‌ گشاد با دم‌پای‌ تنگ‌ است‌ که‌ «رانک‌» نیز نامیده‌ می‌شود.
ملکی‌: نیم‌تنه‌ای‌ بدون‌ یقه‌ است‌ که‌ از پایین‌ نیم‌تنه‌ تا بالا به‌ وسیله‌ دکمه‌ بسته‌ می‌شود.
لفکه‌
سورانی‌: پیراهنی‌ با آستین‌ فراخ‌ و بلند و زبانه‌ای‌ مثلث‌ شکل‌ در
انتهای‌ آستین‌ است‌ که‌ آن‌ در حال‌ عادی‌ دور مچ‌ یا بازو می‌پیچند.
شال‌:
که‌ به‌ آن‌ «پشتون‌» و «پشتینه‌» نیز می‌گویند، پارچه‌ای‌ است‌ تقریباً
به‌ طول‌ 3 تا 10 متر که‌ بر روی‌ لباس‌ در ناحیه‌ کمر بسته‌ می‌شود.
دستار: یا کلاغه‌که‌ به‌ آن‌ دشلمه‌، مندلی‌، رشتی‌، و سروین‌سربندنیز گویند و مردان‌ به‌ جای‌ کلاه‌ از آن‌ استفاده‌ می‌کنند.
فرنجی‌: یا فره‌جی‌که‌ ویژه‌ مردان‌ ناحیه‌ اورامانات‌ است‌ و از نمد ساخته‌ و آماده‌ می‌شود.
کله‌ بال : نوعی‌ از نمد پوششی‌ است‌ که‌ چوپانان‌ در مناطق‌ چرای‌ گله‌ در صحرا استفاده‌ می‌کنند.

پوشاک‌ زنان‌
لباس‌ زنان‌ کرد عبارت‌ است‌ از:
جافی‌:
شلواری‌ همانند شلوار مردان‌ است‌. این‌ شلوار را زنان‌ کرد، به‌ ویژه‌
زنان‌ روستایی‌، هنگام‌ کار می‌پوشند. در سایر مواقع‌، زنان‌ شلوار گشاد
از جنس‌ حریر به‌ پا می‌کنند.
کلنجه‌: نیم‌تنه‌ای‌ است‌ که‌ روی‌
پیراهن‌ بلند می‌پوشند و رد اورامان‌ آن‌ را «سوخمه‌» می‌نامند و از
پارچه‌ زری‌ یا مخمل‌ دوخته‌ می‌شود.
شال‌: از پارچه‌ای‌ زیبا بر ریو لباس‌ در ناحیه‌ کمر بسته‌ می‌شود.
کلاو:
یا کلاه‌ که‌ از جنس‌ مقوا و به‌ شکل‌ استوانه‌ای‌ کوتاه‌ است‌ که‌ آن‌ را
با پولک‌هایی‌ رنگین‌ به‌ صورت‌ بسیار زیبایی‌ تزیین‌ می‌کنند.
کلکه‌:
روسری‌ یا دستاری‌ است‌ که‌ به‌ جای‌ کلاه‌ مورد استفاده‌ زنان‌ قرار
می‌گیرد کلکه‌ دارای‌ رشته‌ بلندی‌ از ابریشم‌ سیاه‌ و سفید با
ملیله‌دوزی‌ است.


خوراک‌
مردم‌ کردستان‌
به‌ دلیل‌ شیوه‌ معیشت‌ مبتنی‌ بر دام‌داری‌، زراعت‌، باغ‌اری‌، و
زنبورداری‌، از گیاهان‌ طبیعی‌ خوراکی‌ ماند قارچ‌، کرفس‌، کنگر، ریواس‌،
خوژه‌ و... به‌ هر دو صورت‌ تازه‌ و خشک‌ کرده‌، بسیار استفاده‌ می‌کنند
الگوهای‌ غذایی‌ و مواد تشکیل‌ دهندة‌ آن‌ در میان‌ کردها بسیار ساده‌ و
از موادی‌ تشکیل‌ می‌شود که‌ در دسترس‌ خانوارها قرار دارد.
از پنیر
ممتاز کوهستان‌های‌ کردستان‌، شیر، عسل‌، درختان‌ گردو و انجیر آنجا و
اشتغال‌ مردمان‌ به‌ نگه‌داری‌ گوسفند «اصطخری‌» در قرن‌ چهارم‌ ه . ق‌
سخن‌ گفته‌ است‌.
عمده‌ترین‌ خوراک‌ در میان‌ کردان‌ عبارت‌ است‌ از:
ـ پلوکه‌ به‌ صورت‌کته‌ یا شله‌ برنج‌ با گوشت‌ پخته‌ تهیه‌ می‌شود.
ـ دوغه‌وایا آش‌ دوغکه‌ در آن‌ کوفته‌ ریزه‌ هم‌ می‌ریزند و از نخود، کمی‌ سبزی‌ خشک‌ شده‌ با برنج‌ و بلغور تشکیل‌ می‌شود.
ـ ساوار، که‌ از گندم‌جوشانده‌ و خشک‌ و آرد شده‌ با افزودن‌ کره‌ می‌پزند.
ـ گردول‌، خوراکی‌ است‌ک‌ از برنج‌ یا ارزن‌ پخته‌ شده‌ در دوغ‌ با افزودن‌ مغز گردو و گیاهان‌ معطر درست‌می‌شود.
ـ ترخینه‌، عبارت‌ ازبرنج‌ یا گندم‌ پخته‌ همراه‌ با ادویه‌ و ترشی‌ است‌.
ـ شله‌گنیم‌، با گندم‌خرد شده مره‌که‌و گوشت‌ قورمه‌ و کره‌ می‌پزند

نوشته شده توسط محمد کلبی آبادی 89/5/20:: 8:33 عصر     |     () نظر

== پیشینه نام کرمانشاه ===
کرمانشاه در دوره‌های مختلف دارای نام‌های مختلفی بوده که معمولا با تغییر از حکومتی به حکومتی دیگر صورت می‌گرفته است، در قدیمی‌ترین شکل خود اولین بار در دوران باستان و در زمان فرمانروایی [[گوتی]]‌ها و [[کاسی]]‌ها کرمانشاه را با نام الی پی می خوانند<ref name=elipi></ref> و در دوران [[هخامنشیان]] از کرمانشاه با نام های  کامبادنه، کارمیسین، کارمیشین، کرمینشان و غیره یاد می شود.

پس از اسلام، اعراب نام کرمانشاه را به قرمسین تغییر می دهند و در دوره های بعدی کرمانشاه با نام کرمانشاهان و کرمانشاه خوانده می شود. نام کرمانشاه پس از پیروزی [[انقلاب ??]] به قهرمانشهر و چندی بعد به [[باختران]] تغییر پیدا کرد؛ ولی از آن‌جایی که این امر با اعتراضات گسترده? مردم همراه شد، در نتیجه چندی بعد با تلاش های [[اسماعیل ططری]] و با تصویب قانونی نام شهر به نام قدیمی خود تغییر یافت.<ref>{{یادکرد وب| نشانی = http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2010/07/100731_l17_mf_tatari_obituary.shtml| عنوان = مرگ مردی که نام کرمانشاه را به آن بازگرداند| تاریخ بازدید = ? اوت ????| نویسنده = مهرداد فرهمند| نشانی نویسنده = | نویسندگان دیگر = | تاریخ = ? مرداد ????| سال = | ماه =
| قالب = | اثر = | ناشر = بی بی سی فارسی| صفحه = | زبان = فارسی| نشانی بایگانی = | تاریخ بایگانی = | نقل قول = }}</ref><ref>{{یادکرد وب | نشانی = http://tarh.majlis.ir/?ShowRule&Rid=794812CF-39DA-4949-A770-F3A310CB1AF4 | عنوان = قانون تغییر نام استان باختران به کرمانشاه| تاریخ بازدید = ? اوت ????|نویسنده = علی اکبر ناطق نوری| نشانی نویسنده = | نویسندگان دیگر = | تاریخ = ?? فروردین ????| سال = | ماه = | قالب = | اثر = | ناشر = سامانه حافظه قوانین و مقررات | صفحه = | زبان = فارسی| نشانی بایگانی = | تاریخ بایگانی = | نقل قول = }}</ref><ref name="irib">{{یادکرد وب| نشانی = http://kermanshah.irib.ir/index.php?option=com_content&task=blogcategory&id=229&Itemid=246| عنوان = معرفی استان کرمانشاه| تاریخ بازدید = ?? ژوئیه ????| نویسنده = محمد شیخ الملوکی| نشانی نویسنده = | نویسندگان دیگر = | تاریخ = | سال = ????| ماه = مهر| قالب = | اثر =
| ناشر = صدای و سیمای مرکز کرمانشاه| صفحه = | زبان = فارسی| نشانی بایگانی = | تاریخ بایگانی = | نقل قول = }}</ref>

پیشینه نام کرمانشاه

کرمانشاه در دوره‌های مختلف دارای نام‌های مختلفی بوده که معمولا با تغییر از حکومتی به حکومتی دیگر صورت می‌گرفته است، در قدیمی‌ترین شکل خود اولین بار در دوران باستان و در زمان فرمانروایی گوتی‌ها و کاسی‌ها کرمانشاه را با نام الی پی می خوانند[?] و در دوران هخامنشیان از کرمانشاه با نام های کامبادنه، کارمیسین، کارمیشین، کرمینشان و غیره یاد می شود.

پس از اسلام، اعراب نام کرمانشاه را به قرمسین تغییر می دهند و در دوره های بعدی کرمانشاه با نام کرمانشاهان و کرمانشاه خوانده می شود. نام کرمانشاه پس از پیروزی انقلاب ?? به قهرمانشهر و چندی بعد به باختران تغییر پیدا کرد؛ ولی از آن‌جایی که این امر با اعتراضات گسترده? مردم همراه شد، در نتیجه چندی بعد با تلاش های اسماعیل ططری و با تصویب قانونی نام شهر به نام قدیمی خود تغییر یافت.[??][??][??]

 


کلمات کلیدی: وتی‌ها


نوشته شده توسط محمد کلبی آبادی 89/5/20:: 5:27 عصر     |     () نظر

 

کرمانشاه

از ویکی‌پدیا، دانشنامه? آزاد
پرش به: ناوبری, جستجو
Symbol star2.svg
این مقاله برای کسب عنوان «مقاله خوب» نامزد شده است. نظر خود را در این‌باره، در بخش مربوط به این مقاله در صفحه? ویکی‌پدیا:گزیدن مقاله‌های خوب/کرمانشاه بنویسید. همچنین پیوندی به این زیرصفحه در ویکی‌پدیا:گزیدن مقاله‌های خوب ایجاد کنید. شما می‌توانید این مقاله را ویرایش کنید؛ ولی تا هنگامی که این بحث در جریان است، این علامت را برندارید.
برای دیگر کاربردها کرمانشاه (ابهام‌زدایی) را ببینید.

مختصات: Internet-web-browser.svg "??°?? شمالی، "??°?? شرقی

کرمانشاه
تاق بستان
اطلاعات کلی
نام رسمی: کرمانشاه
کشور: ایران Flag of Iran.svg
استان: کرمانشاه
شهرستان: کرمانشاه
بخش: مرکزی
نام محلی: کرماشان[?][?]
نام‌های دیگر: الی پی[?]، کامبادنه
کارمیسین، کرمینشان
کارمیشین، کرمیشین
کرمیسین، قرمسین
قرمشین، کرمانشاهان
قهرمانشهر، باختران[?]
سال شهرشدن: سده? چهارم میلادی [?][?]
Red pog.svg
کرمانشاه
New Iran locator.PNG
مردم
جمعیت: ??????? نفر[?]
تراکم جمعیت: ?????[?]
نفر بر کیلومتر مربع
زبان‌های گفتاری: کردی و فارسی
مذهب: شیعه، سنی

اهل حق و غیره[?]

جغرافیای طبیعی
مساحت: ?????????? متر مربع[?]
ارتفاع از سطح دریا: ???? متر[??]
آب‌وهوا
میانگین دمای سالانه: ??سانتی گراد
بارش سالانه: ????? میلی متر
اطلاعات شهری
شهردار: منوچهر فخری[??]
ره‌آورد: محصولات کشاورزی[??]
محصولات ساختمانی[??]
پیش‌شماره تلفنی: ????[??]
وب‌گاه: شهردای کرمانشاه

کِرْمانْشاهْ (Loudspeaker rtl.svg ‌ آوا پرونده) نهمین شهر پرجمعیت ایران و یکی از کلانشهر های ایران و مرکز استان کرمانشاه می‌باشد که دارای جمعیتی بالغ بر ??????? نفر[?] و مساحت ?????????? متر مربع است.[?]

کرمانشاه از شهرهای تاریخی و فرهنگی ایران است پیدایش این شهر به قرن چهارم میلادی باز می‌گردد[?] و از آن دوران تا حمله اعراب به ایران به عنوان دومین پایتخت ساسانیان مورد توجه حکومت بود.[??] اوج شکوفایی کرمانشاه بعد از اسلام در قرن یازدهم میلادی یعنی دوران سلجوقیان بود؛ زمانی که این شهر به عنوان مرکز فرمانداری ایالت کردستان در غرب خاورمیانه برگزیده شد.[??] با گذشت یازده قرن از حمله اعراب به ایران در دوران قاجار دوباره این شهر شکل شهر نشینی خود را باز یافت و به‌دلیل قرارگرفتن در تقاطع دو محور شمال به جنوب و شرق به غرب و نیز همجواری با کشور عراق و واقع‌شدن بر سر راه کربلا و بغداد از اهمیت بسیاری برخوردار است.[??] این شهر در جنبش مشروطه سهمی به سزا داشت و در جنگ جهانی اول و دوم به تصرف قوای بیگانه در آمد و پس از پایان جنگ تخلیه شد. همچنین این شهر در جنگ ایران و عراق، خسارات زیادی دید.[??]

شهر کرمانشاه از شمال به استان کردستان، از جنوب به بخش فیروزآباد، از شرق به هرسین و از غرب به بخش ماهیدشت ختم می‌شود و یکی از شاهراه‌های ارتباطی شرق و غرب و قدیمی‌ترین راه عبور زائران عتبات عالیات است.

شهر کرمانشاه دارای اقلیم معتدل کوهستانی است.[??][??] در قرن چهارم میلادی شهر کرمانشاه که در آن دوران روستای خوش آب و هوایی بود به عنوان دومین اقامت گاه سلطنتی ساسانیان انتخاب شد.[??] در دوران ساسانیان باغ‌های بزرگی در این منطقه ساخته شد و تا مدت‌ها مکان تفریحی شاهان ساسانی بوده‌است.

کرمانشاه مرکز کشاورزی ایران است و بیشتر درآمد اقصادی این شهر نیز از این راه است.[??] همچنین میزان صادرات مواد غذایی، مصالح ساختمانی و صنایع دستی کرمانشاه در ? ماه نخست سال ???? مجموع ? درصد از صادرات کل کشور را شامل می‌شود.[??]




نوشته شده توسط محمد کلبی آبادی 89/5/20:: 5:23 عصر     |     () نظر
پیش فرض آیا میدانید در ایران چند نفر همنام شما وجود دارد؟

آیا میدانید در ایران چند نفر همنام شما وجود دارد؟

سایت ثبت احوال کشور به آدرس http://www.nocrir.com در قسمتی از سایتش قابلیت جالبی رو گنجونده که شما میتونین با جستجوی نام خودتون بفهمید که چند نفر هم اسم شما در ایران وجود داره و در اغلب موارد معنی نام شما رو مینویسه

هر کسی که این تاپیک رو بازدید میکنه اطلاعات نام خودشو در صورت تمایل بنویسه. برای این کار

به آدرس http://www.nocrir.com/wbnameofname.aspx مراجعه کنید و اطلاعات نام خودتون رو بیابید

===



نوشته شده توسط محمد کلبی آبادی 89/5/20:: 4:31 عصر     |     () نظر

روزگاریست شیطان فریاد میزند:
آدم پیدا کنید ,سجده خواهم کرد


مرا میبینی و هر دم زیادت میکنی دردم
تو را میبینم و میلم زیادت میشود هر دم
ز سامانم نمیپرسی نمیدانم چه سر داری
به درمانم نمیکوشی نمیدانی مگر دردم ؟
نه راهست اینکه بگذاری مرا بر خاک و بگریزی
گذاری آر و بازم پرس تا خاک رهت گردم
ندارم دستت از دامن به جز در خاک و آندم هم
که بر خاکم روان گردی بگیرد دامنت گردم


کلمات کلیدی: شیطان


نوشته شده توسط محمد کلبی آبادی 89/5/20:: 4:25 عصر     |     () نظر

نام‌های پسران

  1. ئاسو (افق)
  2. ئاسوس
  3. ئاکار
  4. ئاکام (عاقبت، سرانجام)
  5. ئاکو (قله? کوه)
  6. ئاگرین (آتشین، نام یک کوهستان)
  7. ئامانج (آماج، هدف)
  8. ئاوات (امید)
  9. ئارتین (شعله‌ و گرمای آتش)
  10. ئازا (دلاور، همریشه با آزاد)
  11. باگرو (تندباد)
  12. باهوز (گردباد)
  13. بارزان (نام منطقه‌ای در کردستان عراق)
  14. به‌لین (پیمان)
  15. به‌هیز (نیرومند)
  16. به‌رزان (بلندپایه)
  17. به‌رهه‌م (ثمره‌)
  18. به‌تین (آتشین)
  19. بلیسه‌ (شعله، اخگر)
  20. بلند
  21. بلیمه‌ت (دلاور)
  22. بروسک (جرقه)
  23. بروا (ایمان)
  24. بریار (تصمیم)
  25. بوران (بوران، اصل این واژه را مغولی دانسته‌اند)
  26. چه‌کو
  27. چیا (کوهستان بلند)
  28. چیاکو
  29. چومان (نام رودی مرزی در باختر بانه)
  30. دالاهو (کوهی در کردستان)
  31. دانیار (بخشنده‌)
  32. دارا
  33. ده‌رسیم (منطقه درسیم در ناحیه زازانشین کردستان ترکیه)
  34. دیار (دیار، پیدا)
  35. دیاری
  36. دیاکو (دیاکو، بنیادگذار دودمانماد)
  37. دیلمان
  38. دیمه‌ن (چشم‌انداز)
  39. ئه‌گید (دلاور)
  40. ئه‌له‌ند (تیغ آفتاب، نخستین پرتو بامدادی خورشید)
  41. ئه‌رده‌لان (اردلان)
  42. ئه‌رده‌وان (اردوان)
  43. ئه‌ژده‌ر (اژدر)
  44. ئه‌ویندار (عاشق)
  45. فه‌رهاد (فرهاد)
  46. فریا (نجات، «همریشه با واژه فریاد»)
  47. گوران (نام شاخه‌ای از کردان)
  48. گووه‌ند (نوعی رقص کردی)
  49. هاوری (همراه)
  50. هاوراز (همراز)
  51. هه‌لمه‌ت (هجوم ناگهانی، دگرگون‌شده‌ واژه عربی حَملة)
  52. هه‌ژار (ندار و فقیر)
  53. هیمن (متین)
  54. هه‌لکه‌وت (فراز-رونده، چیره)
  55. هه‌لگورد
  56. هه‌لو (آله، عقاب)
  57. هه‌ردی
  58. هه‌ورام (اورامانی، شاخه‌ای از کردان)
  59. هه‌وراز (فراز و نشیب)
  60. هیژا (گرامی، محترم)
  61. هیرش (یورش: اصل این واژه مغولی است)
  62. هیوا (امید)
  63. هوزان (آوازه‌خوان)
  64. هومه‌ر
  65. هیدی (آرام)
  66. هه‌ندرین (نام کوهستانی در کردستان)
  67. هوگر (علاقه‌مند)
  68. ژاوه‌رو (ژاورود)
  69. ژوان (گفتگوی عاشقانه‌)
  70. ژیر (هوشمند، («همریشه با واژه زیرک»)
  71. ژیله‌مو (اخگر)
  72. ژیوار (تمدن)
  73. ژیهات (کاردان، ماهر)
  74. کاردو
  75. کاروان
  76. کاروخ (نام کوهستانی در کردستان)
  77. کازیوه‌ (پگاه)
  78. کارزان (کاردان)
  79. کاژاو
  80. کوماس
  81. لاس (گونه‌ای درخت سخت‌چوب، از شخصیت‌های داستان لاس و خزال)
  82. لاوچاک (جوان خوش‌سیما و درستکار)
  83. لیزان (وارد و کاردان)
  84. ماردین
  85. مه‌ردوخ
  86. مه‌ریوان (مریوان)
  87. میلان
  88. میران
  89. ناری
  90. ناسیکو
  91. نسکو
  92. نه‌به‌ز (تسلیم‌ناپذیر، نستوه)
  93. نه‌سره‌و
  94. نه‌هروز (نوروز)
  95. نه‌وشیروان (انوشیروان)
  96. نه‌که‌روز (نام کوهی در جنوب باختری سقز)
  97. نچیروان (نخچیربان، شکاربان)
  98. په‌ژار (افسرده‌دل)
  99. په‌شیو (هراسان و افسرده‌دل «همریشه با پژمان»)
  100. پشتیوان (پشتیبان)
  101. پشکو (شکوفه‌)
  102. پیشه‌نگ
  103. راژان
  104. رامان (در شگفت بودن، تحیر)
  105. رامیار (چوپان)
  106. ریبوار (رهگذر)
  107. ریوان (رهگذر)
  108. ریباز (راه و شیوه)
  109. ریناس (رهشناس)
  110. ریبین (دورنگر، راهبین)
  111. ریکه‌وت
  112. ریزان (وارد، ماهر)
  113. رزگار (رستگار، آزاد)
  114. روژان
  115. سارو
  116. ساکار (پاک و ساده)
  117. ساکو
  118. سامال
  119. سامره‌ند
  120. سه‌ردار (سردار)
  121. سه‌نگاو
  122. سه‌رکه‌وت (پیروز)
  123. سه‌رکو
  124. سمکو (کوتاه و دگرگون‌شده واژه‌ سامی اسماعیل)
  125. سیامه ند
  126. سیروان (نام رودی در کردستان)
  127. سوران
  128. شاهو (نام کوه)
  129. شیروان
  130. شه‌مال (توفان)
  131. شه‌مزین
  132. شیرکو (احتمالا شیر کوهستان)
  133. شورش (انقلاب)
  134. شوان (شبان، چوپان)
  135. تیریژ (پرتو، فروغ)
  136. وریا (هوشیار)
  137. خه‌بات (مبارزه‌، از مصدر خه‌بتین: مبارزه‌ کردن، برخی منابع ریشه آن راآرامی دانسته‌اند).
  138. خوناس
  139. زاگروس (زاگرس)
  140. زال (حکمران، چیره)
  141. زانا (دانا)
  142. زانیار (دانشور)
  143. زمناکو (نام کوهستانی در کردستان)
  144. زیلان
  145. زوران (تلاش، کشتی)
  146. زوراب
  147. زریان (نام یک نوع باد)
  148. زیبار
  149. زه‌رده‌شت
  150. نام کردی برای دخترها و پسرها
  151. نام های کردی برای دخترها و پسرها


نوشته شده توسط محمد کلبی آبادی 89/5/20:: 4:23 عصر     |     () نظر
16 Kurdish people.png

کلمات کلیدی: عکس


نوشته شده توسط محمد کلبی آبادی 89/5/20:: 1:39 عصر     |     () نظر
<      1   2   3      >